0181

نزن زیر قولت

نامرد من برنامه ریزی کرده بودم

چرا قول میدی میزنی زیرش؟

هفت هشت ماه تلاشم یه شبه پرید

نامرد




+خدا ؟!





0146

منکه آزمونو گند میزدم واسه همین تصمیم گرفتم برم سراغ نازی

از اون ور بریم یکم گردش

رفتیم کوه

خوردم زمین تو دستم هفتا خار رفت

حالا نازی از من دل نازکتر دلش نمیومد نگاه کنه دستمو

آخرش برام دراوردشون

کلی درد داشت اما الان خوب شد

دیگه یکم باهم بودیم تا رفتم خواهرمو برداشتم از آزمون و اومدیم خانه




+یادم نبود جمعه ها ماهی داریم

کاش بیرون یه چیزی میخوردم

092

یاد دوستان قدیمی بخیر

هدیه ی عزیزم

و سارا


091

این مولانا عجب عارفی بوده

یه شعرایی داره آدم از شدت هیجان در پوست خودش نمیگنجه

امروز یه شعری رو استادمون خوند اصلا اگه بگم کف کردم دروغ نگفتم :دی







+با صدای استادمون شعر مولانا واقعا فوق العاده است

090

به بهانه ی این شماره :


سال 90 سال دوست داشتنی ای بود

که با تمام فراز و نشیب هاش واپسین روزهاش داره سپری میشه

به شخصه دلتنگ تمام روزهای این سال میشم حتما

سال نود شیرین ترین خاطره ها رو برام به ارمغان اورد

خاطره هایی که میان تا بهت بگن زیباترین لحظات زندگیت توی سخت ترین شرایطت ساخته میشه

و تو به این مهم پی نمیبری  تا وقتی که زمانی سپری بشه بر تو :)

از خاطره هام کاش میشد بگم

از دوستانم ، همکلاسی هام، همکارانم ، و از همه مهم تر خانواده ام که کنارشون بودن

آرامش درونیم رو باعث شده

هیچ وقت روز تولدم رو فراموش نمیکنم مرداد 90 قطعا مرداد قشنگ زندگیم بود

از هدیه هام گرفته تا تبریک ساده ی عزیزی

بهترین هدیه ام رو از بردارم گرفتم کتابی که صفحه ی اولش به خط نازنینش مزین شده

واز اینها زیباتر نوشته اش از قشنگترین خاطره ی کودکیم:)

و کادوی پدرم که اوج مستی رو برام داشت :)

کادوی مادرم که فقط با بوسیدن دستای با محبتش قابل جبران بود:)

و همه ی کسانی که روز تولدم رو کنارم بودند همه و همه

و شهریور که همیشه برام شیرین بوده و هست

تمامی روزهای 90 برایم خاطره انگیزند شکرخدا

باید به سال 90 بگم که خیلی دوستش داشتم و دارم 

و خدارو شاکرم که یک سال دیگه عمری بود تا با عزیزانم زیر یک سقف باشم



به قول دوستان : والعاقبةُ للمتّقین