051

خدایا این فیس بوک رو از دستِ ما و ما رو از دستِ این فیس بوک نجات بده







+بلند بگو آمیّــــن

050

بچه ها میگن مرموزم، مهربونم و دلسوز و اصلا خودمو فراموش میکنم

مرموز رو نشنیده بودم اما قبلنا هم شنیده بودم بقیه اشو

جالب تر اینه که میگن خیلی سختم 







+نیلوفر شناسیه دیگه

049

خورشید میره پشت ابرا سایه میشه

فک میکنم کسی اومده برمیگردم

اما کسی نیست

حافظ هم بهم میگه دائماً یکسان نباشد حالِ دوران ، غَم مَخور

از دوستی با دروغگو بپرهیز ، زیرا که دروغگو دور رو به تو نزدیک و نزدیک رو به تو دور میکنه

سردمه

راستی گوشیم کجاست؟

سردمه

رها کن دروغ و نیرنگ و دو رنگی ها رو

برو به سوی آرامش و راستی و صافی و صداقت

شاید براش نامردی بوده رفتنم اما نمیتونستم دروغا و نیرنگاشو تحمل کنم

مهم اینه که برا خودم خوب بوده و از این تصمیمم راضی ام

خشنودم خشنود

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید//که ز انفاس خوشش بویِ کَسی می آید










048

سردمه

خودمو می پوشونم گرم میشم کم کم










+حوصله ی کلاس نداشتم الان باید کلاس میبودم

موسسه هم نمیرم

اصلا امروز چه شنبه ای بی حوصله ای ام من :|

آخه بی قانونی چقــــــــدر؟

047

فک کن؟! تتلو غمگین میخونه

بهش نمیاد