خاطرت هست ، از تو خاطره بسیار دارم
از تو دروغ، دغل، نیرنگ ، سیاه بازی را آموختم
ازتو آموختم چطور به کسی که مثل کف دست صاف وصادق است سرکارش بگذارم، دروغ بگویم و خوش بگذرانم
از تو آموختم چطور دروغ بگویم و به راست بودن حرفم اصرار بورزم
از تو آموختم چطور در لباس میش گُرررگ باشم
از تو یاد گرفتم چطور حقیقت را پنهان کنم و مکر و حیله بورزم
از تو یاد گرفتم چگونه سراغ خوشی های امروز باشم
از تو مـــــــــرد بودن را آموختم
آری ، مرد بودن یعنی نامردی را تمام کردن
همه را از تو آموختم
ممنونم بخاطر همه ی این درس ها
اما
من زندگی را در صاف بودن شفاف بودن حرف راست را همیشه زدن میبینم
گذر من از تورا زودتر از اینها میبایست
به دنبال تو نیستم به دنبال کسی هستم
که تورا به او نشان بدهم و بگویم ببین!
مثل او نباش
+تو هم برو ،دیگر نمیخواهمت
و خداوند جمعه را آفرید تا ما برویم و کنکور آزمایشی بدهیم آن هم هیچ نخوانده
خدای تعالی بخیر بگذراند،
یه ندایی بهم میگه نه تو خیلی کار درستی برو فردا آزمونت عالی میشه
بعد نمیدونم این ندا آزمون قبلی هم بهم همینا رو گفت اون ترازو گرفتم دیگه،
اعتماد بنفس داریم در حدّ سقف آسمون به مولا
اصن قابل اندازه گیری نیست :دی
هیچ وقتم ککم هم نمیگزه ینی :))
خوش ، سرخوش ، همواره شاد به ما میگن :))
+عیده فرصت طلائیه امیدوارم ازش استفاده کنم
+هرکار میکنم نمازخون بشم نمیشم ، کاش حل شه
فک کنم بهترین کار کتاب خوندن درباره نمازه
کاهلی تعطیل!
+این ریمیکس 24ساعت بهرام قشنگه ها گفته باشم :دی
دنیای ما اندازه ی هم نیست...
من خیلی وقتـــا ساکتم
سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پائیز سال بعد
برگردم
دنیای ما اندازه ی هم نیست..
تو دائم از آینده میپرسی...
من حال فردامم
نمیدونم
صَــ ـ ـــد بـــ ـ ـــار گـفـتــــ ـ ـــم
و بــ ـ ــاز یــــ ـ ـــادت رفــ ـ ــت
دنــ ـ ــیــ ـ ــای مــ ـ ـا انــ ـ ـدازه ی هَـ ـ ــم نـیـسـت
دنــ ـ ــیــ ـ ــای مــ ـ ـا انــ ـ ـدازه ی هَـ ـ ــم نـیـسـت
قطاری که ساکنه رو هیچ کس هوس سنگ زدن نمیکنه،
اما قطاری که در حال حرکته اونم با سرعت رو خیلی ها هوس سنگ زدن بهش میزنه به سرشون
+اگه سنگ خوردی بدون در حال حرکتی