اندر سُرایش شعر از هر ننه قمری:
شعر غضنفر:
صبح که پنجره مون وا میشه
ظهر که پنجره مون وا میشه
عصر که پنجره مون وا میشه
شب که پنجره مون وا میشه
آخ که چقد پنجره مون وا میشه
+
+قصدم فقط مزاح بود و دیگر هیــچ!
+همینجاست که میگم آدم چارتا نوشته بنویسه هرچند ساده اما توهّم شاعر بودن و نویسنده بودن و هوش و استعدادِ گزاف(!) نزنه به سر مبارکش
آ آ آ ه ه ه
الان دارم یادگاری گوش میدم
آه چقدر غم انگیز
آه خدای من
+نمیبینید چقــــــــــدرررر غم انگیزم ؟
جون خودت
شماها چشم بصیرت ندارید
انسانهای بی بصیرتی هستید متاسفم برایتان
+