0259

نمیشه زمین خورد و گریه نکرد

به دادم برس بهترین نارفیق


هنوزم به دستای تو قانع ام

هنوز عاشقم با یه زخم عمیق


تو این روزهای سیاه و کسل

دلم خیس ـه از حسّ بارون شدن


تورو جون هرکی که بش مومنی

فقط امشبو حرف رفتن نزن


تو این روزهای سیاه و کسل

دلم خیس ـه از حسّ(حرص؟) بارون شدن


تورو جون هرکی که بش مومنی

فقط امشبو  فقط امشبو فقط امشبو حرف رفتن نزن


تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز

تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز

تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای




میدونم همیشه بدهکارتم

میدونی نمیـــشه فراموش کرد


من از بس که تو خوابتم زخمی ام

نمیشه که کابوسمو گوش کرد


نمیشه که این وحشتو دوره کرد؛ نباشی نمونی نخندی بری

یه عمری جنونو تحمّل کنم؛ به دیوونگیم دل نبندی بری


تو سیگارو خاموش کن تا بگـــــم

چطور میشه با گریه هم دود شد

چطور میشه با خنده هم زخم خورد

چطور میشه با عشق نابود شد


شبایی که میترسم از فکرهام

همیشه هوا خیس و بارونیه


یه زن با جنونش به من یاد داد

که عاشق شدن قبل ویرونیه



تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز

تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز

تو این روزهای سیاه و مریض فقط یکمی چای واسه من بریز



++


0258

چون میدونستم که احتمال بودنمون برای همیشه کنار هم زیر 5 درصده

سعی کردم کمتر خاطره بسازم باهاش

اصلا این ویژگی اخلاقیمه حالا چه بد چه خوب!

اما 13 بدر که داشتیم از شهر خارج میشدیم تنها خاطره اش زنده شد

لحظه لحظه ی از ماشین پیاده شدنمون ... توی فروشگاه ... برگشتنمون ... تداعی شد:|

فقط یه ویترین اینجور میتونه آدمو پرت کنه به چن وقت قبل!

البته لحظه ای بود یادآوری و با دیدن برادر اینا و رفتن به ماشین اونا فراموش شد :)

نه اینکه دوسش نداشته باشم نه! خیلی دوسش دارم اما برگشتنش مسئله ای رو حل نمیکنه

نمیخوام برگرده چون من اینجوری راحت ترم، متاسفانه یا خوشبختانه!

تقصیر خودمه که نمیگم ببین ما فوقش چن ماه کنار همیم بعد جدا میشیم خواه ناخواه

بیشتر هم این پس زدن از طرف منه :|

خوب چیکار کنم همینه دیگه! :|

جوری که شاکی شد ازم که؛ چرا دور خودم یه حصار کشیدم نمیذارم هیچکس واردش شه؟! :|

حیف که هیچ وقت جواب این سوالشو ندادم چون بهش برمیخورد

__________________________________________________________

و خیلی حرفای دیگه که زدنی نیست :)


___________________________________________________________________

و اینکه همیشه دوسش خواهم داشت :)


این آهنگم به یادش گوش میکنم



+بذار اصلاح کنم اینکه میگم دوسش دارم اما نمیخوام برگرده تناقض نیست!

اصلش اینه که من دوس دارم اگه قراره برگرده چن سال دیگه بیاد که من به استقلال اجتماعیم رسیده باشم به عبارت دیگه الان آمادگی بودنشو ندارم

حالا یا اون یا هرکس دیگه ای


من نمیفهمم چرا دوست دارن به خوردم بدن که تو اونو دوس نداری

هرکی شنیده گفته تو دوسش نداری!

اما چرا ؟! خدا میدونه!



0257

دیشب فقط خوابهای سیاسی میدیدم

خواب خاتمی و هاشمی و یه سری از این کله گنده های سبز و

روسیه و بووق و غیره

بس که بحث سیاسی کردم دیشب با برادر اینا

در کل خواب خوبی بود






خواب باید فیلتر میشدا بس که خواب سیاسی جنجالی بود


0256

چه جالب این ترانه ی ساعت-یکمی چای واسه من بریز

دوتا ترانه سرا داره ، من خودم تیکه دومشو دوس دارم که میثم یوسفی سُرائیدتش

یزدانی هم قشنگتر خوندتش 




به غیر از دوتا ترک کل آلبومو دوس دارم کلا

/255

ی-3 3ر6صی 2یاز دار3

6س15 ا3 ی-3 -

اگ5 43ری بود باز3یگر3

6دا پ61 و پ9ا5 535

213 -2ید -