اشتباهِ دیدِ من بود یا مشکل چشمان تو ؟!
من، تو را آدم میدیدم و تو ...
+اما همه چیز برعکس بود
من نمیخواستم، اما حقیقت بود!
ماجرای ما اینه:برای نابینا شیشه و الماس فرقی نمیکنه
و تو در نقش نابینای قصّه بودی
و فرق ها را نمیدیدی ..
به همین خاطر مجبور شدم ترکت کنم
تو خوبی بابا
تو فهمیده ای
تو خیلی آدم حسابی هستی
ما بچه ایم، نفهمیم ، احمقیم!! فقط تو خوبی و عاقل و آدم حسابی :))
+آخر و عاقبت تواضع پیشه گرفتن
احمق فرض شدنه :)
قبول نداری؟! امتحان کن
ببین چطور بی جبنگی خودشون رو نشونت میدن