آخر ما نفهمیدیم ایشون غیرت دارن؟ ندارن؟
رگ دارن؟ ندارن؟
خوبن؟ خوب نیستن؟
شما خوبین؟ خوب نیستین؟
خانواده خوبن؟ خوب نیستن؟
از اینوزا؟
+رونوشت به بعضی خواننده های در نقش سیب زمینی
+
آ آ آ ه ه ه
الان دارم یادگاری گوش میدم
آه چقدر غم انگیز
آه خدای من
+نمیبینید چقــــــــــدرررر غم انگیزم ؟
جون خودت
شماها چشم بصیرت ندارید
انسانهای بی بصیرتی هستید متاسفم برایتان
+
ای بابا چقد سر خودتو شیره میمالی؟
چار سال که از پسره بزرگتری
رابطه هم دارین
من با اینجور دخترا حرف زدم
اینا اصلا حاضر به گوش کردن حرفات نیستن
و به هیچ وجه قبول نمیکنن حرفاتو
حالا تو زمین و زمانو بهم بدوز که خانوم متوجه شه
و راهو درست بره نع که نع!:دی
شاعر میفرماد چندان که راه دارند و بیراهه میروند بگذار تا روند و ببینند سزای خویش!
خب عاقبت کار به حرفات پی میبرن
بعد میری سراغشون که تو بغلت بگیریشون بهشون بگی باهاتم همیشه
یاد اون روزا میفتن که تو خودتو کشتی و اون قبول نکرد و امروز که باهمه ی توهینات بازم اومده طرفت
و دستتو به گرمی میفشاره ، شرمنده میشی
دو حالت داره یا میفهمی که همش خیرتو میخواسته و دوستیتون جون میگیره یا هم که ازش رد میشی
و دمشون گرم دومی ها که ازمون رد شدن
و تو که برات این چیزا مهم نیست بازم میری طرفشون ناسلامتی دوستشی
الان بیشتر از هر وقت دیگه ای بهت نیاز داره
دوباره دست رد میزنه بهت
تو فکر حال و احوالشو میکنی
یکم میگذره دوباره میری پیشش بازم..
دیگه کم کم با همه ی علاقه ات ازش میگذری
از دور اما مراقبشی
دلت واسش تنگ میشه
یه روزایی از دور فقط نگاش میکنی و اشک میریزی
چطور اون دوستیتون اون صمیمیتتون اون صفاتون همش دود شد
تو موندی و یه دنیا خاطره از یه دوست
میدونی رفیقم یه روزی میاد که برمیگردی و تمام این روزا برات تداعی میشه
فقط اون روز نمیتونی برگردی
تمام اون دفعاتی که اومدم سراغتو یادت میاد یادت میاد که چطور ردم کردی
میخوای همه چی رو درست کنی از نو
اما نمیتونی دیگه