0167

میدانی؟ من و تو خیلی وقت است از هم جدا شده ایم

فقط دست و پا میزدم که تورا برگردانم

تو اصلا حتی نمیفهمی

خدایا من خودمو مقصر میدونم تو تک تک راههایی که میره و اشتباه میره

به من ربطی نداره آره

ولی کی حاضره عزیزترینش راهو اشتباه بره

و فقط سکوت کنه

این سکوت درد داره

من چطور بهش بفهمونم؟

چقد ساده ای آخه؟

ببین دارم برات اشک میریزم دختر

منی که به قول خودت هیچکس برام یه ریزه هم ارزش نگاه کردنم نداره

همونی که دیگران جلوش بمیرن انگار نه انگار

داره از غصه ات دق میکنه میفهمی؟

از چه راهی وارد شم که بشنوی؟ که ببینی؟ که بفهمی؟

آخ خدا چیکار کنم براش؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد